بالا رفتن آمار طلاق در ایران
آمارهای جدید بالا رفتن شدید طلاق در کلیه کشورهای جهان را نشان میدهند. متاسفانه این افزایش جهانی است و در حد شدت و ضعف در همه کشورها وجود دارد. طبق جدیدترین آمارها امروزه در جوامع غربی از هر چهار ازدواج، دو ازدواج به طلاق منجر میشوند. در برخی ایالتها مانند ایالت کالیفرنیا آمریکا از هر چهار ازدواج، سه مورد آن به طلاق منجر میشوند و حدود پنجاه درصد دانشآموزان آمریکایی، فرزند طلاق هستند. آمار طلاق در کشور ما نیز وضعیت خوبی ندارد. اگرچه در کشور ما این آمار کمتر از کشورهای غربی میباشد، اما متاسفانه این آمار به شدت در حال افزایش است.
یکی از بزرگترین سوالهایی که به ذهن هر پژوهشگر خطور میکند، عبور بالارفتن آمار طلاق میباشد. در طول چند سال گذشته در سمیناری که برگزار میشود، یکی از فراوانترین سوالهای شرکتکنندگان، سوال از علت بالا رفتن طلاق میباشد. اعتیاد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، ضعیف شدن اعتقادات مذهبی، دخالت خانوادهها در زندگی زوجین، بچهدار نشدن، خیانت یکی از زوجین و یا هر دو و دهها دلیل دیگر، علتهایی است که برخی از کارشناسان در پاسخ به این سوال مطرح میکنند. اما به نظر شما علتهای مطرحشده تا چه اندازه میتواند درست باشد؟ ما به هیچ وجه منکر این عوامل در افزایش آمار طلاق نیستیم و همه میدانیم که آسیبهای اجتماعی با هم رابطه دوگانه دارند. برای مثال اعتیاد باعث گرایش افراد به طلاق میشود و از سوی دیگر افراد مطلقه به منظور رهایی از مشکلات تمایل بیشتری به اعتیاد دارند. مشکلات اقتصادی باعث افزایش طلاق میشوند و از سوی دیگر طلاق به نوبه خود مشکلات اقتصادی را به وجود میآورد. همه آسیبهای اجتماعی به صورت زنجیرهوار با هم در ارتباط هستند و افزایش یک مورد، افزایش موارد دیگر را به دنبال میآورد. اما اگر با یک نگاه کارشناسانه و دقیق به موضوع نگاه کنیم، بیشتر عواملی که ذکر شدند خود به خود و به تنهایی نمیتوانند عامل بهوجود آورنده طلاق باشند، بلکه این عوامل بیشتر نقش تشدیدکننده را دارند. بسیاری از کشورهای غربی به شدت با مواد مخدر مبارزه کرده و در این راه به موفقیتهای زیادی نیز نائل شدهاند، اما متاسفانه آمار طلاق در این کشورها به شدت در حال افزایش است.
وضعیت اقتصادی و سطح رفاه عمومی در اکثر کشورهای غربی در وضعیت نسبتا مناسبی قرار دارد، اما آمار طلاق آنها نهتنها کاهش نمییابد، بلکه به شدت در حال افزایش میباشد. وجود موارد نسبتا زیاد طلاق در خانوادههایی که اعتقادات مذهبی قوی و محکمی دارند، نشاندهنده این امر میباشد که تضعیف اعتقادات مذهبی نیز علت اصلی افزایش طلاق نمیباشد. از سوی دیگر آنچه جواب سوال ما را مشکلتر میسازد، اینکه موارد بسیار زیادی نیز وجود دارد که علیرغم وجود مشکلات اقتصادی، علیرغم داشتن اعتیاد و چندین نوع مشکل دیگر، زوجین با عشق و علاقه در کنار یکدیگر زندگی میکنند. بله زوجینی وجود دارند که هیچ یک از عوامل ذکر شده نتوانسته است خللی در روابط آنها به وجود بیاورد و علیرغم وجود مشکلات متعدد، زن و شوهر همچنان عاشقانه در کنار همدیگر زندگی میکنند. پس به راستی علت اصلی بالا رفتن طلاق چیست؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید ابتدا به ذکر مقدمهای کوتاه بپردازیم. همه میدانیم که زن و مرد ذاتا به هم علاقهمند هستند. مرد بدون زن و زن بدون مرد هیچ کدام به تنهایی آرامش ندارند، به غیر از نیازهای جنسی، نیازهای عاطفی و روانی زن و مرد را به طرف همدیگر جذب میکند. انسان با این نیت ازدواج میکند که همسر او بتواند نیازهای عاطفی، روانی و نیازهای جنسی او را تامین نماید. بعد از تامین این نیازها نوبت به نیازهای مادی و اقتصادی میرسد که هر یک از زوجین از شرک زندگی خود انتظاراتی دارند. اما آنچه که واقعیت جامعه ما نشان میدهد این است که زوجین در ازدواج تامین نیازهای مادی و اقتصادی را در اولویت قرار دادهاند و تامین نیازهای عاطفی، روانی و جنسی را به فراموشی سپردهاند. در اصل علت اصلی آزمایش آمار طلاق در جامعه ما به همین غفلت برمیگردد که زن و مرد نیازهای اولیه و اهداف اولیه خود در ازدواج را به فراموشی سپردهاند و اولویت اصلی را به اهداف دست دوم دادهاند.بالا رفتن آمار طلاق
یکی از مراجعان که برای جدایی تصمیم قطعی خود را گرفته بود، اعتقاد داشت که ای کاش به جای اینکه همسرم اینقدر به فریزر خانه توجه میکرد و هرگز اجازه نمیداد فریزر ما از گوشت و مرغ و ماهی خالی شود، یک دهم آن هم به من توجه میکرد. تعریف و تمجید و اظهار علاقه به زن به صورت کلامی یکی از بزرگترین نیازهای خانمها است، اما تصور میکنید فقط چند درصد از آقایان به این نیاز توجه میکنند!
بله، علت اصلی بالا رفتن آمار طلاق در جهان این است که انسانها نیازهای عاطفی و روانی را فراموش کردهاند و از سوی دیگر توقعات انسان از ازدواج بالا رفته است و انسانها به نیازهای واقعی خود نزدیک شدهاند و همه افراد در ازدواج انتظار تامین نیازهای عاطفی و روانی خود را دارند، در حالی که متاسفانه ازدواجهای فعلی این نیازهای آنها را تامین نمیکند و در کنار آن برخی عوامل دیگر فقط باعث تشدید مشکلات میشوند. اگر در زندگی زوجهای موفق نگاه کارشناسانه و دقیق داشته باشیم، این واقعیت را تایید خواهید کرد که علت اصلی موفقیت ازدواج آنها این است که به انتظارات و توقعات خود رسیدهاند و این موضوع باعث شده است که اعتیاد، بیکاری، مشکلات اقتصادی و… نتوانستهاند میزان عشق و علاقه آنها را کاهش دهند.
یکی از مهمترین علل عدم موفقیت در کاهش آمار طلاق این است که به جای اینکه دلایل اصلی را هدف قرار دهیم و درصدد حل آنها باشیم، به عوامل فرعی و تشدیدکننده تمرکز کردهایم و درصدد حل این عوامل هستیم، در صورتی که آمار صعودی طلاق نشاندهنده این موضوع است که به موفقیت چندانی نرسیدهایم.
باید بپذیریم که نگاه بزرگان و نسلهای گذشته ما به ازدواج با نگاه نسل جوان تفاوتهای زیادی دارد. بسیاری از زوجهای جوان که بعد از گذشت چند سال ازدواج خود را شکستخورده میپندارند، تصمیم به جدایی میگیرند. اما نصیحتها و حرفهای بزرگان شدیدا باعث رنجش خاطر آنها میشود. امروز نسل فعلی به مرحلهای از تفکر رسیده است که برای تامین خوراک، پوشاک و مسکن ازدواج نمیکند. امروز اکثریت خانمها از نظر اقتصادی مستقل هستند و به تنهایی از عهده تامین مخارج خود برمیآیند. به علت تفاوت فکری بین نسل گذشته و نسل فعلی وقتی خانمهای جوان که مشکلات اقتصادی ندارند، تصمیم به جدایی میگیرند، شدیدا مرود انتقاد والدین خود قرار میگیرند. خانمی اظهار میکرد که از زندگی با شوهر سرد و بیروح خودم خسته شدهام و تصمیم به جدایی گرفتهام، اما مادرم شدیدا مخالف است و علت طلاق من را پول زیاد و خوشی بیش از حد میداند. او معتقد است اگر همسرت تو را در محدودیت مالی میگذاشت و همه چیز را سریعا برای شما خریداری نمیکرد، امروز تصمیم به جدا شدن نمیگرفتید. آیا زندگی فقط در خوردن، آشامیدن و پول خلاصه میشود؟ اگر به درد دل خانمهای جوانی که دو سال از ازدواج آنها گذشته است گوش فرار دهید، اکثرا مشکلاتی مشابه با مشکلات این خانم دارند. یعنی اینکه به انتظارات و توقعات خود از ازدواج نرسیدهاند و ازدواج آنها نتوانسته است نیازهای عاطفی و روانی آنها را تامین کند و از سوی دیگر به علت تفاوت فکری که با والدین و نسل گذشته دارند، شدیدا مورد انتقاد خانواده قرار گرفتهاند.
اما نکته مهمی که در ادامه این بحث باید به آن بپردازیم، این است که متاسفانه مدتی است که در جامعه ما طلاق در حال عادی شدن میباشد و از میزان قبحی و زشت بودن آن کاسته شده است. اگرچه زندگی سرد و بیروح برای نسل فعلی قابل تحمل نیست و افراد انتظار دارند که به اهداف و آرزوهای خود در ازدواج دسترسی پیدا کنند. اما طلاق و جدایی نیز به هیچ وجه راهحلهای مناسبی نیستند.
واقعیتی غیرقابل انکار در مورد ما انسانها وجود دارد و آن این است که همه انسانها به همسر نیاز دارند. تحقیقات روانشناسان میزان سلامتی افارد متاهل را بیشتر از میزان سلامت روانی افراد مجرد نشان دادهاند، یعنی اینکه در هر صورت انسانها زمانی به آرامش کامل میرسند که در کنار جنس مخالف باشند. تجربیات نشان داده است که اکثر افرادی که جدا میشوند، در ابتدا تصمیم میگیرند که برای همیشه مجرد زندگی کنند، اما همین افراد بعد از گذشت حداکثر شش ماه احساس تنهایی میکنند و به دنبال برقراری ارتباط با فردی جدید هستند.
افرادی که احساس میکنند در ازدواج خود شکست خوردهاند، به جای اقدام به جدایی، راهحل بهتر این است که در صدد حل مشکل برآیند. ذات و هویت انسان این است که موجودی قابل تغییر میباشد و مهارت زندگی با جنس مخالف یک مهارت آموختنی است. زوجهای جوان باید توجه داشته باشند که به جای اقدام به طلاق و جدایی قبل از اینکه مشکل عمیق شود و کینه و کدورتها افزایش پیدا کنند، از طریق مشورت با یک روانشناس متخصص اولا از نیازها و خواستههای همسرتان آگاه شوید و ثانیا همسر خود را از نیازها و خواستههایتان آگاه نمایید تا بدین ترتیب مشکل شما به تدریج کم شده و نهایتا از بین برود. زوجهایی که تصمیم به جدایی میگیرند، باید به این نکته توجه داشته باشند که اولا از کجا معلوم که در ازدواج دوم گزینه بهتری پیدا کنند که بتواند نیازهای عاطفی و روانی آنها را تامین نماید. ثانیا در ازدواج دوم چون هر دو طرف یک بار طعم تلخ شکست را چشیدهاند، بسیار متاطانه و محافظهکارانه عمل میکنند که همین کار مانع از شیرینی و جذابیت روابط میباشد. در ازدواجهای اول چون احساسات و عواطف دست نخورده است، دو نفر برای هم جذابیت بیشتری دارند، اما در مورد ازدواجهای دوم به دلایلی که ذکر کردیم و همچنین بالا رفتن سن دو نفر و عادی شدن و تکراری شدن برخی فعالیتها میزان جذابیت کمتر میشود. به همین دلیل است که باید نهایت تلاش خود را انجام دهیم تا زندگی شما حفظ شود و حتیالامکان از طلاق و جدایی پرهیز نمایید. چون وقتی که یک بار تجربه طلاق را داشته باشید، قبح و زشتی آن کاسته میشود و ممکن است بارها و بارها این اتفاق ناخوشایند در زندگی شما تکرار شود.
تصمیم به طلاق و جدایی یکی از سختترین تصمیمات زندگی است که ممکن است برخی از زوجین بر سر این دوراهی قرار بگیرند. از یک سو ادامه زندگی سرد و بیروح و مملو از جنگ و دعوا به هیچ وجه برای انسان قابل تحمل نیست و همه انسانها از آن گریزان هستند. خانواده متشنج در درجه اول آرامش روانی زوجین را از بین میبرد و باعث گریز مرد از خانه میشود که ممکن است به دنبال آن در دام اعتیاد و آسیبهای دیگر گرفتار شود و از سوی دیگر وقتی که بین زوجین عشق و علاقهای وجود نداشته باشد، روابط جنسی هم وجود نخواهد داشت. و مشکل بعدی که چنین خانوادههایی با آن درگیر میشوند، تربیت فرزندان میباشد. وقتی که بین دو زوج اختلاف وجود داشته باشد، هر یک از زوجین سعی میکنند فرزندان را مطابق با روحیه و طرز فکر خودشان پرورش دهند و متاسفانه این فرزندان هستند که در یک تعارض شدید درگیر میشوند و همچنین اگر در خانواده دائما بین پدر و مادر نزاع و درگیری وجود داشته باشند، تنها راه پیش روی فرزندان گریز از منزل و گرفتار شدن در آسیبهای اجتماعی بیرون از خانه میباشد. آمار فزاینده فرار دختران از منزل و کودکان خیابانی تنها یکی از نشانهها و عوارض اختلافات خانوادگی میباشد که متاسفانه آمار آنها در شهرهای بزرگ هر یک در حال افزایش میباشد. این موارد تنها بخش کوچکی از مشکلات و سختیهای ادامه زندگی همراه با اختلافات میباشد، اما روی دیگر سکه نیز وضعیت چندان مطلوبی ندارد.
طلاق هم به نوبه خود مشکلات زیادی به دنبال دارد که باید به عنوان آخرین راهحل در نظر گرفته شود. همه افراد بعد از طلاق تا مدتها دچار افسردگی و سرخوردگی روانی میشوند. یادآوری تمام خاطرات دوران نامزدی، عقد و عروسی برای شما ناراحتکننده است. به علت نداشتن آرامش فکری میزان فعالیتهای شما به شدت کاهش پیدا میکند.
از سوی دیگر مشکلات خانمها به مراتب بیشتر است. یکی از مشکلات عمده خانمها بعد از طلاق این است که مجبورند به شدت روابط خود را محدود نمایند، چون در محیط کار، تحصیل و حتی در بین دوستان و آشنایان شدیدا مورد توجه مردان قرار میگیرند و اکثرا از آنها درخواست ازدواج موقت میکنند. موضوعی که به شدت باعث رنجش خاطر خانمها میشود. تازه اینها فقط در صورتی است که پای فرزندی در میان نباشد، اگر پای فرزندی در میان باشد که مشکلات تربیتی و اقتصادی او هم بر دوش شما سنگینی خواهد کرد.
بالا رفتن آمار طلاق در ایران
ازدواج دانشجویی تصمیم درستی است یا نادرست
درست یا اشتباه بودن ازدواج دانشجویی ، را برای شما عزیزان قرارداده ایم . زمانی كه همدیگر را در حیاط دانشگاه دیدند، هیچ وقت فكر نمیكردند در یك مراسم جمعی، با دیگر همكلاسیهایشان، بر سر سفره عقد بنشینند و پیمان زناشویی ببندند. ازدواجهای دانشجویی چند سالی است كه برای تبلیغ سادهزیستی و ترویج فرهنگ ازدواج در دانشگاههای آزاد و دولتی رواج یافته است. اما آیا میتوان گفت برگزاری اینگونه جشنها به ترغیب جوانان به امر ازدواج، علیرغم تمامی مشكلات موجود میانجامد؟ در این گزارش، در پی پاسخ به برخی سؤالات از نگاه دانشجویان بودهایم. محمود امیری، دانشجوی سال آخر دانشگاه تهران، هدف از برگزاری مراسم ازدواج دانشجویی را تبلیغ سادهزیستی میداند و میگوید: «دانشگاه زمینه مشاوره را برای دانشجویان ایجاد كرده و این مركز میتواند به دانشجویان در شناخت یكدیگر و ازدواج به آنها كمك كند. ما سعی كردیم كلاسهای مشاورهای برای آموزش پیش از ازدواج آنها در نظر بگیریم تا به دانشجویان كمك كند با مشكلات مواجهه بهتری داشته باشند.» پدیده ازدواج دانشجویی چند سالی است که مورد توجه قرار گرفته. اما آنچه در این سالها با عنوان ازدواج دانشجویی بیان میشود دقیقاً ازدواج دانشجویی نیست، زیرا در این نوع ازدواج لازم نیست که دو طرف دانشجو باشند و تنها دانشجو بودن یکی از طرفین کافی است. اما ازدواج دانشجویی در معنای دقیق کلمه ازدواجی است که هر دو طرف دانشجو و در دانشگاه با هم آشنا شده باشند و ازدواج کنند. این نوع ازدواج البته موافقان و منتقدانی دارد. برای نمونه، سؤالاتی که همواره مطرح میشود این است: آیا آشنایی دختر و پسر در دانشگاه و رابطه آنها با همدیگر به ازدواجی موفق میانجامد؟ آسیبهای این نوع ازدواج چیست.
پاسخ سوالات راجع به ازدواج های دانشجویی را از زبان یک روانشناس بخوانید:
ابتدا میخواستم به طور کلی نظرتان را درباره ازدواجهای دانشجویی بیان کنید. البته منظور من از ازدواجهای دانشجویی فقط معطوف به آن نوع ازدواج دانشجویی که الان در دانشگاهها مطرح است و هر ساله جشنی برگزار میشود نیست، زیرا همانطور که مستحضرید، در این نوع ازدواج حتماً لازم نیست که دو طرف دانشجو باشند. منظور من بیشتر آن نوع ازدواجهای دانشجویی است که دختر و پسر در دانشگاه با هم آشنا میشوند و تصمیم میگیرند که با هم ازدواج کنند.
در حقیقت، یکی از نحوههای صورت گرفتن ازدواج در حال حاضر این نوع ازدواج است. دختر و پسر فرایند آشنایی را در مدتی طی میکنند، حتی ممکن است به هم علاقهمند شوند یا مناسبات عمیقتری با هم داشته باشند و بعد به ازدواج ختم شود. در مورد اینکه گفته میشود این نوع ازدواج مناسب است یا نه باید گفت که اصولاً ازدواج امر خوب و مناسبی است. اینکه دو جوان تصمیم به ازدواج بگیرند و رابطه عفیفانهای بین آنها وجود داشته باشد بسیار خوب است.
همیشه که نباید قواعد ازدواج را یک چیز از پیش تعیین شده در نظر گرفت. ولی نکتهای که اینجا هست میزان آشنایی، نوع آشنایی و نوع عواطفی است که ممکن است این دو نفر به هم داشته باشند و این موارد نکات مثبت و منفیای در پی دارد. مثلاً دختران و پسرانی که با هم آشنا میشوند یک مقدار کشش عاطفی هم به همدیگر پیدا میکنند. البته سنشان و خصوصیات طبیعی و غریزیشان هم این را ایجاب میکند.
گاهی اوقات به دلیل کمتجربگی، این اتفاق به درستی به خانوادهها انتقال داده نمیشود. بسیاری از مواقع انتخاب غلط نیست، اما نحوه طرح آن برای خانوادهها نسنجیده و نادرست است.
گاهی اوقات هم فاصله زمانی بین آشنایی دختر و پسر و طرح آن برای خانوادهها بسیار زیاد است. یعنی طول مدت آشنایی بسیار زیاد شده و رابطه دختر و پسر به جای آنکه صرف شناخت همدیگر بشود، به صورت نوعی زندگی دو نفره ادامه پیدا میکند. یعنی ظاهراً هیچ ازدواجی صورت نگرفته، ولی یک پیوند عاشقانه، طولانی مدت و صمیمانه همراه با درگیر شدن در سرنوشت همدیگر پدید آمده. خب، این در حقیقت دیگر روند انتخاب نیست. نکته دیگر آنکه من اعتقادم این است که عشق برای ازدواج فوقالعاده ضروری است. آدم یا باید عاشق باشد یا بتواند علاقهمند شود.
عشق برای ازدواج بسیار ضروری است، اما باید توجه داشت که عشق شرط لازم است،نه کافی. عشق گذرنامه و مجوزی برای ازدواج نیست. انسان با دیدن ظاهر یا پارهای از تجلیات شخصیت یک فرد به او علاقهمند میشود، اما در نظر نمیگیرد که اینها دال بر تمامی ویژگیها و خصوصیات آن شخص نیست. مثل این است که انسان با دیدن یک اتاق خانه بخرد، در حالی که اتاقهای دیگر را ندیده. بعد هم که ازدواج میکند، با تجلیات دیگر طرفش آشنا میشود و چون این ویژگیها را نامناسب میبیند، معترض و ناسازگار میشود.
برخی از منتقدان ازدواجهای دانشجویی به این نکته اشاره میکنند که چون افراد با قومیتهای متفاوتی در دانشگاه گرد آمدهاند، احتمال فراوانی وجود دارد که دختر و پسر دانشجویی که با هم آشنا میشوند از قومیتهای متفاوتی باشند و این تفاوت قومیتی احتمال موفقیت ازدواج را کاهش میدهد. شما تا چه اندازه با این نظر موافقید؟
همیشه وقتی از من سؤال میکنند که ازدواج را چطور میبینی، میگویم که ازدواج شانس نیست، بلکه سازش است. سازشدهی و سازشپذیری است. سازشکاری نیست، بلکه سازگاری است. منظورم این است که ازدواجی موفق است که دو نفر با هم انطباق پیدا کنند. نمیتوانیم بگوییم فلانی شانس آورد که یک همسر خوب گیرش آمد،
بلکه باید گفت فلانی و همسرش درجه سازشدهی و سازشپذیریشان بالاست. یعنی راحتتر میتوانند با هم انطباق پیدا کنند و البته شرایطشان هم به آنها کمک کرده و بادهای مساعدی وزیده. ازدواج سازشکاری نیست به این معناست که تمامیت وجود یک نفر محو فرد مقابل بشود و فقط فرد مقابل برنده باشد. از نظر من، همانطور که جان اشتاینبک میگوید، خوشبختی یک امر جمعی است.
ازدواجی موفق است که دو نفر با هم انطباق پیدا کنند. نمیتوانیم بگوییم فلانی شانس آورد که یک همسر خوب گیرش آمد، بلکه باید گفت فلانی و همسرش درجه سازشدهی و سازشپذیریشان بالاست.
حالا چه چیزی باعث سازش میشود؟ هر چقدر نزدیکی دو نفر بیشتر باشد امکان سازش بیشتر است. مثلاً اگر دختر و پسر هر دو از یک فرهنگ و خرده فرهنگ باشند، از یک سطح تحصیلات برخوردار باشند،
سن، ویژگیهای ظاهری، افکار، اهداف و سبک زندگیشان بیشتر شبیه هم باشد، قطعاً سازششان بیشتر است. یعنی شباهتها باعث جذابیت میشوند. البته تفاوتهایی هم در بین دو نفر وجود دارد.
منتها این تفاوتها طوری نیست که انطباق را امکانناپذیر کند. از دید اسلام هم که نگاه کنیم، میبینیم که میگوید دو نفری که میخواهند با هم باشند باید همکفو باشند. منظور از کفویت همتا بودن است. همتایی به زن و مرد برای موفقیت در ازدواج کمک میکند.
بیشتر ازدواج ها با فرهنگهای متفاوت طبقات اجتماعی به جدایی منجر می شود
بارها اتفاق افتاده که دو طرف از طبقات متفاوتی بودند. گاه یکی از این دو نفر به خودش فشار میآورد که بالا بودن طبقه خودش را منکر شود، ولی طرف مقابل احساس حقارتش تشدید میشود. این ازدواج منجر به مشکلات و در نهایت، جدایی میشود.
در ازدواج دانشجویی هم این اتفاق میافتد. دو جوان که از فرهنگهای متفاوت طبقات اجتماعی متفاوت هستند به هم علاقهمند میشوند و روی ازدواج با همدیگر هم اصرار دارند. اینها کاملاً به مسائل غیرواقعبینانه نگاه میکنند و میگویند این ازدواج هیچ اشکالی ندارد.
البته برخی از خانوادهها هم به ازدواج فرزندانشان به عنوان وجهالمصالحه نگاه میکنند و از طرف دیگر، برخی از جوانان برای آنکه با خانواده خود مقابله کنند میخواهند خودشان تصمیم بگیرند، ولو اینکه تصمیمشان غلط باشد.
خانوادهها هم به این حالت دامن میزنند، به این صورت که برخوردهایشان با نگرانی توأم است، ناسنجیده عمل میکنند، فرزندانشان را به خوبی راهنمایی نمیکنند، رابطهشان با آنها دوستانه نیست، شکافی بین آنها وجود دارد و گاهی اختلاف، دوری و غربت در بینشان حاکم است. وقتی فرزندشان به سن ازدواج میرسد، نه تنها کمککنندهاش نیستند، بلکه مدعی هم هستند. این مسئله باعث میشود که در خانواده تعارض و کشمکش ایجاد شود.
منظورتان از اینکه کمککننده نیستند و مدعیاند چیست؟
مثلاً کسی را که فرزندشان برای ازدواج انتخاب کرده به بهانههای مختلف نمیپسندند و میگویند فلان کسی را که من انتخاب کردهام باید انتخاب کنی. ولی باید در این روند به جوان کمک کرد و به عشق و علاقه و انتخابش احترام گذاشت. والدین نباید رابطهای قیموار با فرزندشان داشته باشند، بلکه باید او را طوری تربیت کنند که انتخابکننده و تصمیمگیرنده باشد و البته تصمیمات او هم واجد ارزشها و معیارهای خوب و سنجیده باشد.
والدین فقط باید در تصمیماتی که فرزندان جوانشان میگیرند به او کمک کنند و از او حمایت کنند. حمایت هم تنها جنبه مالی ندارد، بلکه جنبه عاطفی هم دارد. توجه داشته باشند که در ازدواج فشار زیادی بر جوان وارد میشود. درست است که ازدواج امر مبارکی است، اما پراسترس هم هست. پس فرزند ما در این زمان نیاز دارد که در کنارش باشیم، نه در مقابلش. نباید مدعی و سرزنشکننده او باشیم یا اینکه انتخاب او را نادیده بگیریم یا تمسخر کنیم، بلکه باید نقش تکمیلی و تصحیحی داشته باشیم.
ولی متأسفانه الان شاهد هستیم که در اکثر ازدواجهایی که خانوادهها با آنها موافق نیست مواضعی اتخاذ میشود که هم باعث از دست رفتن احترام خانوادهها ورنجیده شدن آنها میشود، هم باعث فاصله گرفتن خانوادهها از فرزندشان. اگر خانوادهای ازدواجی را نامطلوب دید، باید سعی کند فاکتورهای مورد نظرش را به فرزندش انتقال دهد تا او این موارد را ببیند. وقتی این کار انجام گرفت ولی جوان از تصمیم خود منصرف نشد، خانواده حتی اگر مخالف باشد، باید هدایتگر باشد.
حتی اگر مطمئن باشند که این ازدواج به شکست منتهی میشود؟
بله. حلقه آخر نجات این است که آنان از فرزندشان حمایت کنند، زیرا راه حل دیگری وجود ندارد. همه حرفها گفته شده و اتمام حجت شده. حالا وقت حمایت است. براساس تجارب ما، عدم حمایت خانوادهها باعث افزایش احتمال جدایی میشود. این مسئله یک نوع رفتار بزرگوارانه و بخردانه است و میتواند به زندگی پایدار فرزندان کمک کند. نظر من این است که ازدواج یک انتخاب و تصمیم شخصی است.
منتها باید فرد بداند که با چه کسی میخواهد ازدواج کند و خودفریبی نباشد. متأسفانه بسیاری از دانشجویان گرفتار خودفریبیهای متعددی در ازدواج میشوند. ازدواج عجولانه هم اصلاً تجویز نمیشود. بزرگترین آسیبها در ازدواجهای عجولانه است که متأسفانه به کرات اینگونه ازدواجها را به خصوص در دانشجویان مشاهده میکنیم. دختر و پسر دانشجویی که مدت مدیدی با هم دوست و همکلاسی بودند والدینشان را مجبور میکنند که هر چه زودتر به خواستگاری بروند و در این راه، شرایط خانواده، موانع و بیتناسبیها را در نظر نمیگیرند و یک بحث منطقی و منصفانه با والدینشان نمیکنند. آنها طوری با پدر و مادرشان برخورد میکنند که انگار در این زمینه علامه دهرند.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا شما دوره دانشجویی را دوره مناسبی برای ازدواج میدانید؟
اول اینکه اتفاقات با نظر ما انجام نمیشود. اتفاقات رخ میدهند و ما باید آنها را تجزیه و تحلیل کنیم. از نظر من، دوره دانشجویی دورهای جدی و مهم است. من همیشه تأسف میخورم که دانشجویان مسئله تحصیلشان را بسیار بیانگیزه دنبال میکنند. این هشداری به همه ماست تا دنبال پیدا کردن راهی برای افزایش انگیزه دانشجویان باشیم. اما به هر ترتیب، دانشجو در سنی است که نیازهایی دارد. خواهناخواه موقعیتهایی برای او پیش میآید.
گاهی اوقات ازدواج صورت از پیشتعیین شدهای ندارد، بلکه برای فرد پیش میآید. چنین موقعیتهایی را نمیتوان مسکوت گذاشت. آیا در صورت ازدواج زندگی دانشجویی لطمه میخورد؟
بله، خیلی اوقات این اتفاق میافتد. البته برخی از دانشجویان هم زندگیشان منظمتر میشود. در ایران، هر چه افراد پرکارتر شوند منظمتر میشوند.
معاون آموزشی ستاد ازدواج دانشجویی اشاره کرده بود که طبق تحقیقات، دانشجویانی که ازدواج میکنند نمرههای بالاتری در امتحاناتشان کسب میکنند.
بزرگترین آسیبها در ازدواجهای عجولانه است که متأسفانه به کرات اینگونه ازدواجها را به خصوص در دانشجویان مشاهده میکنیم.
البته خیلی از پژوهشهایی که میشود قابلیت تعمیم ندارد، ولی امیدوارم که این وضعیت وجود داشته باشد. نکته دیگری هم که در اینجا وجود دارد این است که کسب نمره بالا حکایت از معلومات زیاد نمیکند. متأسفانه این هم از آسیبهای دانشگاههای ماست. ولی میتوان گفت بعضی اوقات بین افرادی که در رشتههای دشوارتر و پراسترستر درس میخوانند این ازدواج است که قربانی درس و تحصیل میشود.
لطفاً این مسئله را دقیقتر و مشخصتر توضیح دهید.
یعنی دو طرف به هم رسیدگی نمیکنند. بارها در بین مراجعانم مشاهده کردهام که شوهر گلایه میکند که هر وقت میخواهم مادرم را دعوت کنم، زنم میگوید امتحان و درس دارم. زن هم از طرف دیگر گلایه دارد که اینها هر وقت به مهمانی میآیند تا دیروقت مینشینند، درحالیکه من امتحان دارم. گاهی اوقات دوره دانشجویی با به دنیا آمدن بچه توأم میشود که باعث لطمه به فرزندپروری میشود. من دانشجویی داشتم که رفته بود توی یک اتاق و برای امتحان دکتری درس میخواند، درحالیکه بچههایش پشت در گریه میکردند.
به هر حال، فرد نمیتواند به راحتی بگوید که من تحصیلاتم را پشت سر گذاشتم و در عین حال، به بچههایم هم خوب رسیدگی کردهام. این شرایطی است که دنیای ما با آن روبهروست. درس هم که نباشد اشتغال وجود دارد. چارهای هم نیست. نسلهای قدیم با شخم زدن و بیل زدن و کارهای یدی سختی میکشیدند و نسلهای جدید با درس خواندن و کار کردن توأمان و تحمل فشارهای اجتماعی سختی میکشند.
منظورتان این است که صرف وجود این لطمات باعث نمیشود که ما نگاه منفی به ازدواج دانشجویی داشته باشیم؟
اگر هم نگاه منفی داشته باشیم، این نگاه منفی را نمیتوانیم تجویز کنیم و بگوییم که دانشجو نباید ازدواج کند چون نه حرف درستی است، نه ممکن است. به هر حال، دانشجویان ازدواج میکنند. دولتها،
نهادهای مربوط به جوانان و دانشگاهها باید وظایفی را در این مورد برای خودشان تعریف کنند. همانطور که خانوادهها یکسری وظایف را برای خودشان تعریف کردهاند. بزرگ کردن نوهها، به مهمانیهای فرزندشان کمک کردن، کمکهای مالی و تدارک خانه از جمله مواردی هستند که برخی از خانواده ها برای کمک به فرزندانشان بر عهده گرفتهاند.
در بحث ازدواج دانشجویی ما با سه گروه روبهرو هستیم؛ دانشجو، خانواده، دولت و دانشگاهها. شما به عنوان یک روانشناس، برای اینکه دانشجویانی که ازدواج میکنند با مشکلات کمتری مواجه شوند چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
قطعاً آگاهی بخشیدن پیشگیرانه است. پیشگیری از هر نوع آسیب آگاهی دادن بهموقع است. تربیت صحیح فرزندان هم باید در نظر قرار بگیرد. تربیت از بدو تولد شروع میشود. والدین باید فرزندانشان را طوری تربیت کنند که بتوانند هیجاناتشان را کنترل کنند. باید به جوان آگاهی داد که عشق پدیدهای نیست که باعث شود فرد دست و پایش را گم کند. این کششها نباید باعث شتابزدگی شود. باید آشنایی
با جنس مخالف را به سمتی قابل پذیرش از نظر مذهب و اجتماع اشاعه بدهیم. خیلی اوقات میتوانیم در خانواده و در فامیل نشستهایی داشته باشیم که پسرها و دخترها بتوانند ویژگیهای همدیگر را به خوبی بشناسند و لزوماً هم هیچکدام از مرزها و خط قرمزها شکسته نشود. فقط اینگونه نباشد که وقتی فرد به دانشگاه میرود، جنس مخالف خودش را ببیند و زیر و رو شود.
دوم اینکه از طریق اساتید دانشگاه راهنماییهای صحیحی به دانشجویان داده شود که البته باید امکان این کار هم به اساتید داده شود.
دانشگاهها هم باید در اشتغال به دانشجویان کمک کنند. همانطور که در اکثر دانشگاههای دنیا اینگونه است. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، لزوماً تنازعی بین بحث ازدواج و ادامه تحصیل اتفاق نمیافتد. مسئله دیگر این است که دولتمردان ما بسیاری از نیازهای جامعه را موجه و مشروع بدانند و بر این اعتقاد باشند که نیازهای مردم بهندرت نامشروع است. همه چیز نباید در سطوح نمادین باشد، به این صورت که یک جشن ازدواج دانشجویی برگزار کنیم و دو سکه بدهیم و تمام.
این کافی نیست. اینکار فقط انتظار به وجود میآورد و افراد را ناکامتر میکند. باید قواعدی گذاشته شود. وزارتخانهها باید نقششان را در قبال جوانان که یک چهارم جمعیتمان هستند، بهخوبی اجرا کنند. خانوادهها هم باید توجه بیشتری به فرزندانشان داشته باشند که البته به دلایلی این امر صورت نمیگیرد. البته بعضی اوقات خانوادهها هم قربانی شرایط و مشکلات اجتماعی هستند، ولی در هر صورت آگاهیبخشی به خانوادهها میتواند بسیار کمک کند.
آمار طلاق در ازدواج دانشجویی کم است
حجتالاسلام محمدیان رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها درباره ازدواج دانشجویی معتقد است که بسیاری از مشکلات فرهنگی که ما در دانشگاه ها داریم، با ازدواج حل می شود و در سطح دانشگاهها آرامش ایجاد می شود. ما امید داریم که یک همت عالی از دولت وجود داشته باشد که دانشجویان را به امرازدواج تشویق کند و در جهت ایجاد خوابگاههای متاهلین اقدامات بیشتری صورت بگیرد؛ چرا که با حل این مساله بخشی از مشکلات فرهنگی ما در دانشگاهها حل میشود و در دانشگاهها آرامش ایجاد می شود.
وی در گفت وگو با فارس با اشاره به افزایش آمار طلاق می گوید: مطابق بررسیها، آمار طلاق در ازدواجهای دانشجویی نسبت به سایر ازدواجهای جامعه بسیار کمتر است، به دلیل اینکه ازدواج دانشجویان با شناخت کامل انجام میشود.
وی با بیان اینکه با توجه به اینکه دانشجویان ما در مراکز آموزشی عالی در سنینی هستند که بحث ازدواج و تشکیل خانواده از جمله ضرورتهاست ادامه می دهد: باید در این زمینه به طور جدی وارد عمل شد که تاکنون نیز اقدامات موثری در این زمینه صورت گرفته است.در همه دانشگاهها جشنهای ازدواج دانشجویی و مقدمات مربوط به این ازدواجها چون کارگاههای آموزشی نهادینه شده است.از این جشنها و کارگاههای آموزشی برای آشنایی جوانان با ازدواج و مفاهیم آن استفاده میشود تا زندگی آسانی داشته باشند
اگر حرف دیگری مانده بفرمایید.
من فقط به دانشجویان توصیه میکنم که مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرند./دلگرم
ازدواج دانشجویی تصمیم درستی است یا نادرست
بعد از دعوا با همسرتان از این رفتارا اجتناب کنید !
دعوای زن و شوهری یک اتفاق طبیعی است؛ چرا که زنان و مردان با هم تفاوت هایی دارند که موجب بروز ناسازگاری میان آن ها می شود؛ اما چیزی که مهم است، دانستن این مطلب است که وقتی در اوج عصبانیت هستید، چه بگویید تا بعدها در رابطه تان تاثیر مخرب نداشته باشد.
در این مطلب به تعدادی از رفتارهای غلط اشاره خواهیم کرد که افراد معمولا بعد از دعوا مرتکب می شوند. با ماهمراه باشید.
سکوت نکنید
اگر بعد از دعوا به زمان نیاز دارید تا دوباره روحیه خود را به دست بیاورید، اشکالی ندارد؛ اما حتما این را به همسرتان بگویید. راشل سوسمان، روان پزشک و متخصص روابط، معقتد است اگر بعد از دعوا همسرتان را از خود برانید، او احساس می کند می خواهید او را تنبیه کنید و به همین دلیل شاید نتواند به سمت شما بیاید و احساساتش را بازگو کند.
به جای این کار به او بگویید: «احساسات من به سرعت احساسات تو به حالت قبلی بر نمی گردند. به من فرصت بده. وقتی حالم خوب شد، در این مورد بیشتر صحبت می کنیم.»
حرف هایی را که همسرتان گفته است، در حافظه تان نگه ندارید بگذارید هرچه همسرتان حین دعوا گفته است، همان جا باقی بماند.
به گفته دکتر «میشل گولاند»، روان شناس، یکی از اشتباهات زوج ها این است که به همسر خود نمی گویند کدام یک از کلماتی که او در جروبحث به زبان می آورد، آن را آزار می دهد.
پس حتما در مورد کلماتی که برای شما آزاردهنده اند، با همسرتان صحبت کنید. اگر حتی تا روز بعد هم با یادآوری آن کلمات گفته شده عصبانی می شوید، به جای جروبحث دوباره قدری به خودتان فرصت بدهید و نفسی تازه کنید؛ چون معمولا جروبحث منجر به یک چرخه معیوب از دعواهای بی حاصل می شود، نه راه حل.
تنها بر زبان آوردن «ببخشید» کافی نیست
لوریا پون (Laurie Puhn)، متخصص ارتباط درمانی، می گوید: «وقتی همسرتان از شما می خواهد تنهایش بگذارید یا اینکه خسته شده است و دوست دارد کار دیگری انجام دهد، فقط گفتن «معذرت می خواهم» برای التیام احساسات او کافی نیست و باید بگویید که من به خاطر فلان چیز یا فلان حرف از تو معذرت می خواهم و در آینده سعی می کنم که...
برای برخورد تندتان، بهانه تراشی نکنید
شما می توانید برای این دعوا میلیون ها بهانه بیاورید؛ مثلا بگویید: «روز کاری بدی داشته ام، سردرد دارم یا شب قبل بد خوابیده ام»؛ اما این جملات، مشکلات را حل نمی کنند.
به گفته دکتر گولان (Golan): «اگر شما عصبانی یا خسته اید و یا از نظر روحی آسیب دیده اید، باید این را به طرف مقابلتان بگویید. اگر یک روز در محل کار یا هرجای دیگری شرایط بدی را گذرانده اید که موجب عصبانیت شماشده است، قبل از رسیدن به خانه همسرتان را از این موضوع مطلع کنید تا او بداند شما بیشتر از شرایط عادی حساس و شکننده اید.»
از دعوا فرار نکنید!
اگر تنها چند دقیقه از دعوایتان گذشته است، به همسرتان بگویید هر حرف یا سوالی دارد، می تواند از شما بپرسد و در مورد چیزهایی که بعد از گذشتن این چند دقیقه هنوز او را آزار می دهند، صحبت کند. هرگز به دلیل ترس از دعوا از این مرحله فرار نکنید. اگر با هم صحبت نکنید، مشکلتان حل نشده باقی می ماند و ناراحتی ها از بین نمی روند.
بعد از دعوا با همسرتان این کارها ممنوع است !
نسبت به حرف های زن یا شوهرتان عکس العمل نشان بدهید؛ مثلا به او بگویید: «بنابراین منظور تو این است که... درست است؟» و از او تایید بگیرید تا مطمئن شوید منظورش را فهمیده اید.
آزار کلامی ممنوع
چه کار می کنید؟ دعوا؟! یادتان باشد در زمان دعوا حق دادزدن و برچسب زدن به طرف دعوا را ندارید؛ چون تاثیرات آن به سادگی از بین نمی رود. به جای این کار، در زمان خونسردی در مورد ناراحتی تان صحبت کنید.
بر روی دلیل دعوا تمرکز نکنید
تفاوت دعوای بد و دعوای خوب در این است که در دعوای خوب شما برای مسئله ای که بر سر آن جر و بحث کرده اید، راه حل پیدا می کنید؛ پس بهتر است به جای اینکه بر روی عواملی که دعوا را به وجود آورده اند، متمرکز شوید، انرژی تان را صرف پیداکردن راه حل کنید.
مثلا شوهرتان به شما گفته است از خانه پول بیاورید اما شما فراموش کرده اید. بعد از یک جروبحث بی اهمیت به دستگاه خودپرداز مراجعه می کنید و مشکل حل می شود. به جای اینکه تمام روز دعوایتان را به یاد بیاورید و به دنبال مقصر بگردید، سعی کنید از باهم بودنتان لذت ببرید.
نگویید: «منظورم این نبود!»
گفتن این جمله مثل این است که می خواهید صورت مسئله را پاک کنید. این کار اوضاع را وخیم تر می کند؛ زیرا جوابی که همسرتان به شما می دهد، این است که «چرا منظورت همین بود!»
بازگشت به گذشته و تاکید بر گفته های خود و طرف مقابلتان باعث می شود به جای راه حل، بر آنچه گذشته است، تمرکز کنید.
اگر همسرتان بعد از دعوا می گوید: «منظورم این نبود»، جواب بدهید: «درست است که چنین منظوری نداشتی، اما طوری رفتار کردی که من این طور احساس کنم. پس، از این به بعد این کار را انجام نده.»
بعد از دعوا با همسرتان این کارها ممنوع است !
بعد از دعوا خود را سرزنش نکنید
همه ما دوست داریم همسری داشته باشیم که برای رابطه مان زمان بگذارد و دعواکردن نشان دهنده این است که هر دو طرف روی رابطه کار می کنند و این رابطه برایشان مهم است؛ بنابراین اگر با همسرتان جروبحث می کنید، باید از این بابت خوشحال باشید که زندگی تان را به حال خودش رها نکرده اید و هنوز این زندگی برایتان مهم است. /برترین ها/دلگرم
اهمیت شناخت همسر و خانواده همسر
همیشه می گویند شناخت خانواده همسر و دقت در انتخاب فردی که خانواده خوب دارد، یک اصل مهم ازدواج است. چرا این طور است؟ اگر قرار است با خود دختر یا پسر زندگی کنید چرا باید روی خانواده او حساس باشید معمولا ازدواج در دو سطح به انجام می رسد یکی در سطح خانواده و دیگری در سطح فرد. وقتی خانواده برای ازدواج فرزندی تصمیم می گیرد به مسایلی توجه دارد که فرد به آنها کمتر توجه دارد و زمانی که خود فرد برای ازدواج تصمیم می گیرد. به مسایلی دیگر توجه دارد که خانواده به آنها کمتر توجه دارد.
خانواده ها به ارزش ها، اصالت، طبقه اجتماعی و مسایل منطقی ازدواج توجه دارند. اما افراد به جذابیت ها ،علاقه، عشق و موارد بین فردی توجه دارند. ازدواجی موفق است که منطق و عشق با هم تداخل کند. اگر ازدواج فقط عاقلانه و منطقی باشد ازدواج مناسبی نیست و اگر یک ازدواج فقط عاشقانه و عاطفی باشد باز هم ازدواج مناسبی نیست.
یک ازدواج مناسب ازدواجی است که منطق و عشق یا به عبارتی عقل و عشق با هم حضور داشته باشند یا حداقل با هم کنار آمده باشند. اگر خانواده نماد ازدواج منطقی و عاقلانه باشد و فرد نماد ازدواج عاشقانه و عاطفی باشد تضارب نظر فرد و خانواده باعث می شود که یک ازدواج عاقلانه / عاشقانه روی دهد.
بنابراین تصمیم خانواده در کنار تصمیم فرد اهمیت بسیار زیادی دارد. حذف هر کدام از این دو سطح تصمیم گیری زیان های زیادی را می تواند موجب شود.
یکی از بهترین شیوه ها برای شناخت فرد مشاهده او در زمانی است که با خانواده اش در تعامل است. نحوه برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر شاخصی از رفتار آینده او در یک ارتباط صمیمانه است
رفتار با خانواده چه اهمیتی دارد؟
یکی از راه های شناسایی فرد مقابل شناخت خانواده اوست. خانواده ای که فرد در آن رشد کرده نشان می دهد که او چه تفکراتی دارد و در طول زمان چطور عمل می کند.
هر کدام از ما هر قدر هم که روی رفتار خود تسلط داشته باشیم و شیوه های رفتاری خود را اصلاح کنیم باز در نهایت گرایش هایی به تربیت کودکی مان داریم و در ناخودآگاهمان الگویی از پدر و مادر گرفته ایم که در مواقعی از آن تبعیت می کنیم.
درست مثل افرادی که در وضعیت های معمول لهجه ندارند اما وقتی عصبانی یا غمگین می شوند، لهجه یا گویش شهر مادری شان را به کار می برند. تسلط ما بر رفتارمان هم همیشه صد در صدی نیست و گاهی ممکن است آن را از دست بدهیم و مطابق با الگوهایی که از کودکی آموخته ایم رفتار کنیم.
از سوی دیگر یکی از بهترین شیوه ها برای شناخت فرد مشاهده او در زمانی است که با خانواده اش در تعامل است. نحوه برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر شاخصی از رفتار آینده او در یک ارتباط صمیمانه است نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده اطلاعات بسیار زیادی به ما می دهدتا پیش بینی کنیم که بعد از ازدواج این فرد چگونه برخورد خواهد کرد.
اهمیت آشنایی با خانواده همسر
چرا باید خانواده ها را بشناسیم؟
مشاهده متفاوت بودن افراد با یکدیگر و آشنا شدن با افراد مختلف به ما کمک می کند تا گستره تفاوت ها را در افراد جامعه خود مشاهده کنیم.
همه ما به واقع منحصر به فرد هستیم و با وجود شباهت های فراوانی که با هم داریم. تفاوت های خاص خودمان را هم داریم. آشنایی با گستره ای از افراد به ما کمک می کند که این تفاوت ها را از نزدیک ببینیم.
تعامل با افراد دیگر به ما کمک می کند تا خود را بهتر بشناسیم. مردم به شیوه های گوناگون فکر می کنند و رفتار می کنند. آگاهی بیشتر از این تفاوت ها به ما در شناخت تفاوت های خود با دیگران و نیز شباهت های خود با دیگران کمک می کند و نهایتا ما را در شناخت بهتر آنچه که هستیم و انچه که دوست داریم باشیم یاری می کند.
زمانی که با افراد بسیار متفاوتی روبرو می شویم که به لحاظ پیشینه خانواده و شخصیت با ما تفاوت های زیادی دارند در باره خود بیشتر و بیشتر می آموزیم. آشنایی بستری است برای شناخت بهتر خود.
هشدارهای آشنایی
در فرایند آشنایی دو نفر و دو خانواده تلاش می کنند تا فقط جنبه های مثبت خودرا بیان کنند. مشکل اینجاست که در این فرایند افراد تصویر تحریف شده و غیر واقع بینانه ای از یکدیگر خواهند داشت.
بعد از ازدواج زمانی که چهره واقعی فرد و وجوه منفی او آشکار شود همسر دچار تعارض خواهد شد که چگونه او به این میزان متفاوت فکر می کند رفتار می کند و حتی صحبت می کند.
یکی از مواردی که در زمان آشنایی از آن اجتناب می شود بیان مسایل مرتبط با آنچه که در حال رخ دادن است و مسایل مربوط به ارتباط فعلی است. ما در زمان آشنایی باید به مشکلات و مسایل همین دوره نیز بپردازیم یا حداقل در این جهت گام برداریم.
احتمالا برای حفظ شور و شوق و جذابیت ارتباط از کنار این مسایل می گذاریم و آنها را سربسته رها می کنیم اما این مسایل نابود نخواهند شد و مانند آتش زیر خاکستر پنهان خواهند بود تا زمان آن فرا برسد و سر بر کشند.
اهمیت شناخت همسر و خانواده همسر
منبع: دلگرم
مزاج شناسی در ازدواج و شناخت مزاج همسرتان
مسئله مزاج یکی از مسائلی است که در انتخاب همسر باید در نظر گرفت البته دیگر مسائل مانند ایمان، شرایط خانوادگی و ... نیز بسیار مهم است.
با ذکر چند مثال، علت تطابق مزاج زن و مرد مشخص میشود.
مثال اول: همانطور که میدانید «گرممزاجان» افرادی فعــال و پرجنب و جوش هستند و «سردمزاجان» افرادی کند و بیحال هستند. حال اگر زن و شوهر دارای مزاج مختلف باشند به سختی میتوانند همدیگر را تحمل کنند. این مسئله در مورد دو دوست هم صادق است. در زندگی خوابگاهی، فراوان مشاهده شده است که افراد دارای مزاج مختلف نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند و معمولا به رفتار همدیگر گیر میدهند. فرد فعال و پرانرژی از فرد فعال و پرانرژی خوشش میآید.
تصور کنید زن و شوهر برای یک مهمانی دعوت شدهاند. زن، مزاج سرد دارد و شوهر بسیار گرم است. شوهر به علت گرممزاج بودنش فوراً سر و وضع خود را مرتب کرده و آماده رفتن میشود، اما زن، به علت سردمزاج بودنش بسیار کند عمل کرده و شوهر مدت زیادی منتظر میماند تا زن آماده رفتن شود. حال اگر از این سنخ تضادها در زندگی زیاد باشد، به مرور زمان عشق و علاقه زوجین را نسبت به هم کم خواهد کرد.
مثال دوم: همانطــور که گفته شد، افراد صفراوی حافظه خوبی دارند و تیزهوش هستند. این افراد باید با همسنخ خود یعنی افراد دارای مزاج گرم و خشک ازدواج کنند، چون در صورت عدم رعایت تطابق مزاجی، این افراد قادر به درك یکدیگر نخواهند بود.
مثال سوم: دمــویمزاجان (گرم و تر) دارای روحیه شاد، خوشمشرب و اجتماعی هستند.
حال تصور کنید چنین فردی با یک فرد سوداوی (سرد و خشک) ازدواج کند. فرد سوداوی گوشهگیر بوده و تمایلی به شرکت در اجتماعات ندارد. این دو نفر به علت تقابل مزاجی که دارند، نمیتوانند با هم کنار بیایند.
مثال چهارم: یکی از خصوصیات بلغمیمزاجان، خونســـردی و بیخیالی آنها در حوادث و مشکلات است. حال اگر یک طرف، بلغمی (سرد و تر) باشد و طرف دیگر، گرم باشد، یک طرف همیشه در اضطراب خواهد بود و طرف دیگر بیخیال. فرد گرممزاج از بیخیالی طرف مقابلش خسته میشود و این وضعیت در درازمدت باعث تنفر و انزجار او از طرف مقابلش خواهدشد. متقابلا فرد سردمزاج (بلغمی) نیز فرد گرممزاج را به خاطر اضطراب و عجول بودنش سرزنش میکند.
نکته: بدون در نظر گرفتن مزاج نیز میتوان به این تطابق رسید ولی با مزاجشناسی کار بسیار آسان میشود و شناخت بهتر صورت میگیرد چون در مزاجشناسی از خصوصیات بدنی نیز میتوان کمک گرفت و به حالات روانی افراد پی برد. پیشتر گفته شد که مزاج ذکور نسبت به اناث گرمتر و خشکتر است؛ به همین جهت در عالم انسانی، زنان پیرو و دنبالهرو مردان هستند. علائم سردمزاجی در زنان غلبه دارد و به علت این تفاوت مزاجی، مدیران و رؤسای عالم اکثراً مردها هستند. در خانواده نیز همینطور است و مدیر خانواده مرد است. حال اگر زنی را دیدید که مدیر شده است و توانایی این کار را هم دارد، بدانید که حتماً گرممزاج است.
البته نکته بسیار مهم این است که انسان میتواند با تهذیب نفس و اراده، تا حدود زیادی نواقص و اشکالات خود را تعدیل و اصلاح کند و البته پس از ازدواج هم با اطلاع از اینکه بسیاری از رفتارها و واکنشهای طرف مقابل بر اساس مزاج اوست و عمدی در کار نیست، میتوان به آرامش و تفاهم بیشتری دست یافت.
مزاج شناسی در ازدواج و شناخت مزاج همسرتان
متبع:تندرستان
اسرار مهریه با ارقام نجومی و بیش از عرف جامعه
زن و شوهر تقاضای طلاق دارند. آن هم طلاق توافقی دادگاه با صدور حکم جدایی، مرد را موظف کرد هر ماه یک سکه از 124 هزار سکه مهریه زن را بپردازد. با یک محاسبه سرانگشتی میتوان نتیجه گرفت مرد باید 10هزار و 333 سال یعنی سال 1717 هجری هر ماه یک سکه به زن بپردازد. کم نیستند
چرا ازدواج عاشقانه به طلاق می رسد؟
زندگی مشترک پیچیدگی های خاصی دارد که اگر آنها را نشناسید ممکن است در تله ای بیفتید که خیلی ها در آن افتاده اند. یعنی خراب شدن رابطه دو نفره تان و در نهایت طلاق.
رسولُ اللّه (ص) می فرمایند: ما أحَلَّ اللّه شیئا أبغَضَ إلَیهِ مِن الطَّلاق. خداوند چیزی را که نزد او منفورتر از طلاق باشد، حلال نکرده است. (میزان الحکمه)
اگر می خواهید ازدواج شما به طلاق منجر نشود، این اصول ساده اما ضروری را از همین امروز یاد بگیرید و در زندگی مشترک فردایتان به کار ببندید. نکته مهم این است که هر دو نفر شما باید برای به کار بستن این اصول تلاش کنید وگرنه تلاش یک نفره شما حتما با شکست همراه خواهد شد:
- اول باید هنگام انتخاب فردی را انتخاب کنید که هم کفو شما باشد تا پس از سپری شدن ایام پرهیجان ابتدای زندگی، ناچار به تحمل همسرتان نشده و در ضمن گرفتار طلاق عاطفی نشوید. لازم است همسرتان را از فردی که در طبقه اجتماعی، مالی و فرهنگی خودتان است، انتخاب کنید. نه بالاتر و نه پایین تر. نکته بعدی این است که سعی کنید عشق به همسرتان را حفظ کنید.
- عهد کنید که از همان دوران آشنایی تا روز آخری که با هم زندگی می کنید، از اختلافات و ناراحتی های کوچک چشم پوشی کنید، هرگز به یکدیگر توهین نکنید، هرگز با صدای بلند با هم صحبت نکنید، به هم وفادار بمانید تا عشق و حرمتی که باید میانتان حاکم باشد، حفظ شود. به این ترتیب کارتان به جایی نمی رسد که ناچار شوید یکدیگر را تحمل کنید و گرفتار طلاق عاطفی شوید.
- این یک اصل مهم است. اگر می خواهید ستون های زندگی تان حفظ شود، هر کدام در جایگاه خودتان قرار بگیرید. زن باید به وظایف زنانه و مرد نیز به وظایف مردانه خود عمل کند. زن باید زنانگی داشته باشد و مرد هم مردانگی تا جذابیت خود را برای یکدیگر از دست ندهند.
- اگرچه که باید نقش زنانه یا مردانه خود را همیشه حفظ کنید اما ازدواج یک رابطه کارمندی نیست که همیشه در نقش خود بمانید. باید انواع رابطه را با همسرتان تجربه کنید. در موقعیت هایی برای همسرتان دوست باشید، در موقعیت هایی کاملاً جدی باشید، در موقعیت هایی دلگرمی بدهید و در موقعیت هایی بر مشکلات و ضعف ها تمرکز کنید، گاهی حتی اگر لازم است به طور موقتی نقش های او را به عهده بگیرید و در انجام آنها کمکش کنید.
طلاق دلایل متعددی دارد که مهم ترین آن ها از این قرار است:
- عده ای ازدواج می کنند چون می خواهند از طریق ازدواج مشکلاتشان را برطرف کرده یا به نوعی از مشکلات خانه پدری خود فرار کنند. این افراد بی توجه و بی فکر ازدواج می کنند و تلاشی برای شناخت طرف مقابلشان نمی کنند؛ بنابراین اندکی پس از ازدواج متوجه انتخاب ناآگاهانه خود می شوند و نمی توانند با او ادامه دهند.
- برخی هم به دلیل ادانکردن مسئولیت های ازدواج و وظایف همسری به طلاق می رسند.
- در برخی دیگر از زندگی ها دخالت خانواده ها، به خصوص پدر و مادر زوجین، کار را به جدایی می کشاند.
- برخی دیگر از طلاق ها به دلیل بی وفایی یکی از طرفین صورت می گیرد.
- اعتیاد، به خصوص اعتیاد مرد، یکی دیگر از دلایل رایج طلاق است که زن ناچار می شود کار کند و خرج مواد همسرش را بدهد و چیزی که او را بیشتر نگران می کند این است که مبادا اعتیاد پدر به فرزندان نیز منتقل شود و فرزندان از پدرشان بیاموزند.
- فساد اخلاقی یک یا هر دو طرف؛ چون ازدواج یک گره را از هم باز می کند.
- دلیل دیگر، از بین رفتن شور و حال همسر است. وقتی فردی عاشق شور و نشاط و انرژی همسرش باشد و ببیند در سن بالا همسرش دیگر انرژی سابق را ندارد، از زندگی دلسرد می شود و حتی کار به طلاق می کشد.
طولانی شدن دوران عقد عامل طلاق
ازدواج و شروع زندگی نیاز به جاذبه دارد؛ مثلا دوران نامزدی اگر شش ماه باشد فرصت خوبی برای شناخت است، اما اگر 6 سال به طول بینجامد، دو نفر جاذبه های خود را برای یکدیگر از دست می دهند و آن انگیزه جدی برای شروع را نخواهندداشت. حتما دیده اید که بر روی قرص ها یک ماده شیرین وجود دارد و تا زمانی که شیرینی بر روی قرص هست، باید قرص را قورت داد؛ وگرنه اگر زمان بیش از حد بگذرد، دیگر قرص تلخ می شود که حتی ناچار می شوید آن را بیرون بیندازید.
بعضی ها می پرسند اگر این شیرنی بخواهد بعد از ازدواج از بین برود، همان بهتر که زندگی اصلا شروع نشود اما پاسخی که به این افرادمی دهیم این است که شیرینی های ابتدای ازدواج بیشتر جنبه ظاهری و فیزیکی دارد؛ مثلا شما جذب صورت و وضعیت ظاهری طرف مقابلتان می شوید و در مراحل بعدی جاذبه های دیگری برایتان مهم می شوند و مسئله تغییر می کند. اما آنچه مهم است، عمق رابطه طرفین است؛ چرا که دو طرف عشق و علاقه ای عمیق و واقعی به هم پیدا می کنند، به یکدیگر وابسته شده و با هم یکی می شوند.
چرا ازدواج عاشقانه به طلاق می رسد؟
منبع: موفقیت،تبیان،بیتوته
دکتر مهدی تولّائی
کلیپ های تصویری دکتر مهدی تولّائی
با بد اخلاقی همسرم چه کار کنم؟
دلیل دخالت مادر زن در زندگی چیست؟
ریشه دعوای عروس و مادر شوهر چیست؟
هرگز بدون آمادگی وارد وادی ازدواج نشوید
خانم ها بهتر است این ویژگی مردان را بدانند
اگر تفاوت وجود دارد چرا اول زندگی همه چیز خوب است؟
مشاوره پیش از ازدواج - قسمت اول
مشاوره پیش از ازدواج - قسمت دوم
تعریف درست ازدواج - قابل توجه جوانان
تفاوت ازدواج های گذشته و امروز - قسمت اول
تفاوت ازدواج های گذشته و امروز - قسمت دوم
آیا بعد از ازدواج می توانم شوهرم را تغییر دهم؟
سن ازدواج - قسمت دوم (دکتر مهدی تولاّئی)
سن ازدواج - قسمت اول (دکتر مهدی تولاّئی)
با دکوراسیون منحصر بفرد
توسط 2 گروه حرفه ای
اگر به دنبال ثبت خاطره انگیزترین روز زندگی خود هستید ما به شما دو تیم از حرفه ای ترین عکاسان و فیلمبردارانی که با سالن عقد خاطره همکاری دارند را پیشنهاد میدهیم . ثبت لحظات زیبای شما توسط بانو با تجهیزات پیشرفته نورپردازی و عکاسی
از زمان های گذشته تا به امروز رسم ایرانیان بر این بوده است که از مهمانان خود در روز عقد با میوه، شیرینی و نوشیدنی پذیرایی کنند. این بخش یکی از مهم ترین بخش های برگزاری مراسم است که پدر و مادر ها به آن توجه ویژه ای دارند. سالن عقد خاطره با آموزش افراد مجرب به بهترین حالت ممکن از مهمانان حاضر در سالن عقد پذیرایی می کند. ارائه این خدمت از طرف سالن عقد خاطره سبب شده تا دیگر دغدغه ای برای پذیرایی از مهمانان وجود نداشته باشد.
وجود موسیقی زنده در سالن عقد از بهترین خدماتی است که ارائه شده است. موسیقی زنده در سالن عقد خاطره توسط دف نواز بسیار حرفه ای صورت می پذیرد که موجب ایجاد جو بسیار شاد و پرنشاطی خواهد گردید.
علاوه بر امکاناتی که در بالا به آن ها اشاره شد، سالن عقد خاطره برای راحتی زوجین به بهترین حالت ممکن خدمات بسیار متنوع دیگری را نیز ارائه داده است. از جمله این خدمات وجود پارکینگ اختصاصی برای عروس و داماد است که با وجود آن عروس می تواند به راحتی وارد سالن عقد شود. همچنین وجود آسانسور این امکان را فراهم آورده است تا تردد برای مهمانان و عروس و داماد بسیار آسان انجام پذیرد.
مطالب خواندنی در خصوص مراحل قانونی و موارد حقوقی قبل از ازدواج انواع شروط مراحل ثبت قانونی ازدواج و . . .
سالن عقد مکانی برای شروع یک زندگی عاشقانه می باشد و مهم ترین و خاطره انگیزترین لحظات زندگی هرفردی در سالن عقد ثبت می شود. به همین دلیل بسیاری از عروس و دامادهای جوان به دنبال یک سالن عقد شیک و مجلل برای برپایی مراسم ازدواج خود هستند. سالن عقد خاطره با سفره عقد آکواریومی انتخابی شایسته برای شما عروس و دامادهای خوش سلیقه و خوش ذوق می باشد و یکی از بهترین لوکس ترین مکان ها برای برپایی پیوند ازدواج به شمار می رود.
??? ????سالن عقد خاطره با دو شعبه در شرق و یک شعبه در غرب تهران از بهترین سالن های تشریفاتی با دسترسی آسان از دو اتوبان امام علی و باقری به شعبه شرق و از اتوبان نواب به شعبه غرب بوده . این سالن با امکانات بی نظیر و با مناسب ترین قیمتها خود می تواند بهترین گزینه برای خاص پسندان باشد.
متن کامل